نقدی بر آداب معاشرت در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی
نقدی بر آداب معاشرت در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی
با بهره گیری از آیات قرآنی و سخنان پیشوایان اسلام
پیمان حسیبی
عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز
به جرات می توان گفت یکی از مهم ترین مسایل پیش رو در جوامع علمی، محیط های آکادمیک و همچنین حلقه مفقوده سبک زندگی اسلامی در جوامع مدرن؛ به جا آوردن شایسته آداب معاشرت می باشد. در این مقاله سعی شده تا مهم ترین چالش های موجود در این مبحث با بهره گیری از آیات روشن الهی و کلام بزرگان دین مبین اسلام، همچنین تجربه ده ساله تدریس در یکی از بزرگترین دانشگاه های ایران مورد نقد و بررسی قرار گیرد. پيش از پرداختن به بحث آداب معاشرت و روابط انسانى، خوب است ابتدا دو واژه آداب و معاشرت تبيين شود. واژه آداب جـمـع ادب و بـه مـعـنـاى دانـش، هـنـر، حـسـن مـعـاشـرت، حـسـن احوال در قيام و قعود، حسن اخلاق و اجتماع خصال حميده آمده است (3) مـعـاشـرت نـيـز بـه مـعناى آميختن، اُلفت، مصاحبت، همدمى، رفاقت و زندگانى با هم، نشست و برخاست مى باشد (3) معاشرت در معناى كلّى خود، از جمله امورى است كه اولياى گرامى اسلام توجه ويژه اى نسبت به آن مـبـذول داشـتـه اند و روايات و احاديث محکمی در این خصوص در دست می باشد (14).
انـسـان مـوجـودى اجـتـمـاعـى اسـت و ايـن ويژگى جزء خـصـوصيات ذاتى و طبيعى او محسوب می شود. برخى از نـظـريـه پـردازان عـلوم اجـتـمـاعـى نـيـز، ايـن خـصـيـصـه را معلول نيازهاى متنوّع آدمى دانسته اند؛ زيرا نيازهاى او با توجّه به استعدادهاى مختلف نهفته در وجـودش بـا مـعـاشـرت، تـبـادل افكار و ايجاد روابط نيكو با همنوعان، در يك اجتماع سازمان يـافـتـه انـسـانـى تـاءمـيـن مـى شـود. بـر اثـر هـمـيـن مـعـاشـرتـ هـا و تبادل افكار، روابط انسانى شكل مى گيرد و فرهنگ انسانى هويّت خود را آشكار مى سازد. پس شایسته است با رجوع به قرآن کریم که همچون چراغی تابناک روشنگر راهمان است و احادیث بزرگان دین این نیاز ذاتی را به شایسته ترین شکل ممکن برآورده نماییم.
نگارنده براین اعتقاد پایبند می باشد که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مکانی مقدس هستند و رعایت بسیاری از اصول اخلاقی در آن ها واجب است. جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند، زمانی که اهمیت تحصیل علم و تفکر توسط پیامبر عظیم الشان اسلام به خوبی آشکار می گردد. پیامبر اکرم فرمود: (اطلبوا العلم و لو بالصین) (21). دانش را بجویید حتی اگر لازم باشد تا دورترین نقاط عالم سفر کنید.
هدف از نگارش این مقاله ذکر و البته یادآوری در پیش گرفتن اخلاق حسنه در روابط موجود میان دانشجویان و اساتید و البته اساتید با دانشجویان است. لذا ذیلاً مهم ترین آنها مورد بحث قرار می گیرد:
حُسْن خُلق
گشاده رویی و تبسم، سنتی است که از پیامبر اعظم به یادگار مانده. امام صادق عليه السلام در بيان حسن خلق به معناى خاص فرمود: (تُلَيِّنُ جانِبَكَ وَ تُطَيِّبُ كَلامَكَ وَ تَلْقى اَخاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ) (11) حـُسـن خـلق آن اسـت كـه بـرخـوردت را نـرم كـنـى و سـخـنـت را پـاكـيزه سازى و برادرت را با خوشرويى ديدار نمايى. شکی نیست که استاد از بالاترین درجات احترام در جامعه برخوردار است ولی آیا این احترام یک سویه است؟ مطمئناً خیر زیرا وظیفه سنگین معلمی و ایجاب می نماید که تمامی حرکات و زوایای رفتاری وی به نوعی آموزش محسوب گردد که خوش رویی برترین آنهاست. سخن گفتن به زبانی نرم و احترام گذاشتن به شخصیت دانشجویان سبب ترویج این خلق حسنه می گردد. خدای ناکرده نباید جایگاه و مقام علمی استاد وسیله ای شود برای فخر فروشی و تحقیر دیگران.
حسن خلق دو معنا دارد: معناى عام و معناى خاص (16). حسن خلق به معناى عام عبارت است از عموم خصلت هاى پسنديده اى كه لازم است انسان روح خود را به آنها بيارايد. حـُسـن خـلق بـه معناى خاص عبارت است از خوشرويى، خوشرفتارى، حسن معاشرت و برخورد پسنديده با ديگران. در كتاب هاى اخلاق و روايات اسلامى هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همين معناى دوّم است.
تبسم استاد در زمان مواجه شدن با دانشجویان سبب ایجاد اعتماد بیشتر در جمع شده و در نتیجه سخن استاد را نافذ تر خواهد نمود. خوش رویی در زمان مراجعه دانشجویان به استاد سبب تشویق و ترغیب دانشجویان برای طرح مباحث و بروز خلاقیت بیشتر خواهد شد. اگر دانشجو نظری را در بابی مطرح نمود، هیچگاه پسندیده نیست او را به صرف نا درست بودن آن نظریه تحقیر نمود بلکه می توان با ذکر جمله "نظر خوبی است و می توان در موردش فکر کرد" به شخصیت وی که در حال شکل گیری است احترام گذاشت. قرآن كريم در ستايش پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله مى فرمايد: (اِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ) (قلم (68) ، آيه 4) بدرستى كه تو به اخلاق پسنديده و بزرگى آراسته شده اى. قرآن كـريـم ، ايـن مزيّت گران بهاى اخلاقى را عنايتى بزرگ از سوى ذات مقدس خداوند دانسته، مى فرمايد: (فـَبـِمـا رَحـْمـَةٍ مـِنَ اللّهِ لِنـْتَ لَهـُمْ وَ لَوْ كـُنـْتَ فـَظـّاً غـَليـظَ الْقـَلْبِ لاَ نـْفـَضُّوا مـِنـْ حَوْلِكَ) (آل عمران (3) ، آيه 159 ) در پـرتـو رحـمـت و لطـف خـدا بـا آنـان مـهـربـان و نـرم خو شـده اى و اگـر خـشـن و سنگدل بودى، از گردت پراكنده مى شدند.
سخن زيبا، آثار و بركات زيادى دارد و كسى كه زبان خود را به زيباگويى عادت دهد، از اين بركات ، بهره مند خواهد شد. امام زين العابدين عليه السلام پنج اثر از آن آثار را چنين بيان داشته است: (اَلْقـَوْلُ الْحـَسـَنُ يـُثـْرِى الْمـالَ، وَ يـُنـْمِى الرِّزْقَ، وَ يُنْسى فِى الاَْجَلِ، وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ) (11)كـلام زيـبـا، مـال و ثـروت را زيـاد مـى كـنـد، روزى را افـزايـش مى دهد، مرگ را به تاءخير مى اندازد، آدمى را محبوب خانواده اش مى سازد و او را وارد بهشت مى كند. امام على عليه السلام نيز در دو روايت ، خوش زبانى را موجب ازدياد دوستان، كم شدن دشمنان و ايمنى از سرزنش ها معرّفى مى كند: (عَوِّد لِسانَكَ لينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ، يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ وَ يَقِلَّ مُبْغِضُوكَ) (1) زبانت را به نرم گويى و سلام دادن عادت بده تا دوستان تو بسيار و دشمنانت اندك شود.
و نيز فرمود: (عَوِّد لِسانَكَ حُسْنَ الْكَلامِ تَاءْمَنِ الْمَلامَ) (1) زبانت را به زيباگويى عادت بده تا از سرزنش در امان بمانى. رسـول گـرامـى اسـلام (ص ) نـيـز استحكام پيوند مودّت و مهربانى مؤ منان با يكديگر را چنين توصيف مى كند: (اِنَّمـَا الْمـُؤْمِنُونَ فى تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمَْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَااشْتَكى عُضْوٌ مِنْهُ تَداعى لَهُ سايِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّى وَ السَّهَرِ) (9) مـؤ مـنـان، در مـقـام مهربانى و عطوفت نسبت به يكديگر همانند يك پيكرند. وقتى عضوى از اين گروه بيمار شود، ساير اعضا در تب دارى و شب بيدارى با او همراهى مى كنند.
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
آراستگی ظاهری
نحوه پوشش و لباس استاد بسیار مهم است، استاد بخاطر وزانت علم و همچنین به لحاظ جایگاه علم، باید سعی کند لباس مرتبی داشته باشد، حتی الامکان بوی عطر خوش بدهد و به اصطلاح سر و وضع مناسبی داشته باشد و در هم ریخته نباشد؛ استاد در هم ریخته نمیتواند دانشجو را از در هم ریختگی و پراکندگی ذهن به دور کند. استاد به عنوان کسی که دانشجویان همه حرکات و سکنات او را اعم از نحوه خندیدن، نحوه راه رفتن، صحبت کردن، لباس پوشیدن و نگاه کردن زیر نظر دارند، باید این مسائل را مورد توجه قرار دهد. خیلی از حرفهای اطرافیان ممکن است روی ما تأثیر نگذارد، ولی استاد باید این را بداند که هر کلامی که از دهان در میآید ممکن است که حتی سرنوشت یک انسان را عوض کند.
لباس و آرایش ظاهری هر شخص می تواند بیانگر شخصیت و عقاید او نیز باشد. برای حاضر شدن در دانشگاه باید از پوشش اراسته و تمیز بهره جست پس لازم است استاد و دانشجو لباس های تمیز و مرتب و خوش بو بر تن کنند. نگارنده معتقد است پوشش آراسته استاد می تواند در توجه به مطالب آموزشی و یادگیری آنها در کلاس درس تاثیری مثبت بر جای گذارد. لباس باید در خور دانشجو و استاد باشد لذا پوشیدن لباس های تنگ، یا بسیار شل و افتاده و نا مرتب و دارای آرم و علامت و نقش و نگار شایسته پوشیدن در دانشگاه ها و یا محیط های آموزشی نیست. لباس های آرم دار در واقع آرم شرکت ها و یا گروه هایی می باشند که بدین طریق از شما به عنوان یک بیلبرد تبلیغاتی و مجانی استفاده می کنند. بهتر است از لباس های پارچه ای و رنگهای متناسب اسنفاده شود. توجه داشته باشید که پوشیدن لباس های محلی علیرغم احترام و اهمیت بسیار زیاد برای حضور در دانشگاه مناسب نیستند. البته در خارج از دانشگاه و در چارچوب قوانین اجتماعی می توان بر اساس میل وسلیقه شخصی نوع پوشش را انتخاب نمود. توجه به آراستگی وضعیت ظاهری برای حضور در دانشگاه ها اهمیت بسزایی دارد. آگاه باشیم که البسه نا مناسب، کثیف، و آرایش های زننده در دانشگاه سبب شکسته شدن حرمت این مکان مقدس می شود.
پـيـشـوايـان عظيم الشاءن اسلام نيز در اين جهت توصيه هاى ارزشمندى به پيروان خود دارند. امام على عليه السلام فرمود: (لِيـَتـَزَيَّنَ اَحـَدُكـُمْ لاَِخـيهِ الْمُسْلِمِ اِذا اَتاهُ كَما يَتَزَيَّنُ لِلْغَريبِ الَّذى يُحِبُّ اَنْ يَراهُ فى اَحْسَنِ الْهَيْئَةِ) (11) آن گـونـه كـه هـر يـك از شـمـا خـود را بـراى بـيـگـانـه اى مى آرايد كه دوست مى دارد او را در برترين شكل ببيند، بايد براى برادر مسلمانش نيز خود را همان گونه بيارايد. در سـيـره پـيـامـبـر اكـرم صـلى اللّه عـليـه وآله نـيـز آمـده است كه هرگاه ايشان قصد خروج از مـنـزل يا پذيرفتن كسى را داشت، موى سر خود را شانه مى زد، سر و وضع خود را مرتّب مى كـرد، خـويـش را مـى آراست و براى آنكه تصوير خود را ببيند در ظرف آبى مى نگريست وقتى علّت اين امور را پرسيدند، فرمود: (اِنَّ اللّهَ تَعالى يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ اِذا خَرَجَ اِلى اِخْوانِهِ اَنْ يَتَهَيَّاءَ لَهُمْ وَ يَتَجَمَّلَ) (11) خـداونـد مـتـعـال دوست دارد، هنگامى كه بنده اش به سوى برادرانش مى رود، خود را براى ديدار آنان آماده كند و بيارايد. هزينه اى كه آن حضرت براى تهيّه عطر و بوى خوش مصرف مى كرد، از هزينه خوراكش بيشتر بـود و در شـب تـاريـك قـبـل از آنـكه با چشم ديده شود، از بوى خوشى كه از پيكر مطهرش در فـضـا پـراكـنـده بـود، شـنـاخـتـه مـى شـد. (11 ) از امـام بـاقـر عـليـه السـلام نـقـل شـده كـه رسـول خـدا (ص) از هـر كـوى و برزنى كه عبور مى كرد، تا مدّتها بوى خوشى فـضـاى آنـجـا را مـعـطـر مـى سـاخـت بـگـونـه اى كـه مـردم مـى فـهـمـيـدنـد كـه رسول خدا (ص) از آن مكان گذشته است. (11) در تعاليم پيشوايان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصيه هاى فراوانى مطرح شده كه ايـن مختصر را گنجايش همه آنها نيست. از آن جمله است، توصيه به پوشيدن لباس پاكيزه و آراسـتـه، شانه زدن و مراقبت از موى سر و محاسن ، پرهيز از ژوليدگى آنها، تميز نگهداشتن بدن و زدودن موهاى زايد آن، كوتاه كردن ناخن و موى شارب و درون بينى و پرهيز از آنچه كه مـوجـب نـفـرت و كـراهـت ديـگـران مـى شـود، از قـبـيـل بـوى بـد دهـان كه ناشى از مسواك نزدن و خلال نكردن دندان هاست (10). از آنـچـه گـفـتـه شـد، نـتـيـجـه مـى گـيـريـم كـه اسـلام، روى اصل آراستگى ظاهر (همچون آراستگى باطن) تاكيد كرده است. بنابراين ، بايد توجّه داشت كه اگر مسلمانى با وضع آشفته و ظاهرى زشت و پريشان در جامعه ظاهر شود، بخصوص اگر از نـظـر شـغـلى، وابـسـتـگـى بـه حـكـومـت اسـلامـى داشـتـه بـاشـد، وجـود او يـكـى از وسـايـل تـبـليـغ عـليـه اسـلام خـواهد بود. وارستگى از قيد ظواهر، هرگز به اين معنا نيست كه شـخـص خـود را از هرگونه آرايش ظاهرى محروم كند و بدين وسيله در نظر ديگران خوار و بى مقدار جلوه نمايد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: زيباترين لباس از براى مؤمن لباس تقوا است، چرا كه لباس چيزى است كه عورت ظاهرى آدمى را بپوشد و از شدت سرما و گرما انسان را محافظت كند. و چون تقوا انسان را از رسوايى روز قيامت و از شدايد و رنجها و عذاب آن روز حفظ مىكند، پس زيباترين لباس براى آدمى است. و نيز مىفرمايد: نرمترين لباس براى مؤمن لباس ايمان است، ايمان يعنى اعتقاد جازم و ريشه دار به حضرت حق و نبوت انبيا و هرچه از احوال مبدأ و معاد از جانب حضرت حق رسيده است.
اسلام مردم را از پوشيدن جامهاى كه علت فخر و كبر بر ديگران مىشود منع كرده است. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: اميرالمؤمنين عليه السلام به بازار رفت و سه پارچه خريد، به قيمت يك اشرفى، يكى را پيراهن كرد تا نزديك بند پا و يكى را لنگ تا نيمه ساق و يكى را ردا تا پايينتر از كمر، آن گاه دست به آسمان برداشت و پيوسته حکد الهى كرد تا به خانه بازگشت (7).
امام موسى كاظم عليه السلام فرمود: [وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ] (2) جامههاى خود را پاك گردان با توجه به اينكه جامههاى حضرت رسول صلى الله عليه و آله هميشه پاك بود، مراد الهى اين است كه جامه را كوتاه كن كه آلوده نشود (آلوده به كثافات ظاهر و آلوده به كبر و غرور و خودپسندى) (5).
اسلام، مردان را از پوشيدن لباس زنان و زنان را از پوشيدن لباس مردان منع مىكند (8) و هم چنين مسلمانان را از پوشيدن لباسى كه مخصوص به كفار است، نهى مىنمايد (12).
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: جايز نيست زنان شبيه به مردان شوند؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله لعنت كرد مردانى كه خود را شبيه زنان كنند و زنانى كه خود را شبيه مردان بيارايند (15).
نظم و نزاکت
هـسـتـى عـالم بر پايه نظم استوار است، هر پديده اى در دستگاه آفرينش جاى خاصّى داشته، نقش ويژه اى را عهده دار است؛ كرات آسمانى با سرعتى حساب شده و دقيق، در مدار معيّنى حركت مى كنند، فصلهاى سال و شب و روز با نظم شگفت آورى در پى هم مى آيند و هر چيزى به اندازه و كيفيت مناسبى آفريده شده است. خداوند مى فرمايد: (اِنّا كُلَّ شَىْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ) (11) ما همه چيز را به اندازه آفريديم. که اشاره به فراوانی در تمام نعمات الهی دارد. همه چیز برای همه کس به اندازه کافی در این عالم موجود است. امير مؤ منان صلوات الله عليه در اين باره مى فرمايد: (اَلا اءِنَّ فـيـهِ عـِلْمَ مـا يـَاءْتـى وَالْحـَديـثَ عـَنِ الْمـاضـى وَ دَواءَ دائِكـُمْ وَ نـَظـْمَ مـا بَيْنَكُمْ) (6) هـمـانـا در قـرآن، دانـش آينده، اخبار گذشته، داروى درد شما و [آيين] نظم و انضباط ميان شما، نهفته است. تـمـامـى آيـاتـى كـه دربـاره قـوانـيـن و مـقـرّرات حـاكـم بـر فـرد و جـامـعـه اسـلامـى نـازل شده، برقرار كننده نظم و انضباط در زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان است. اين آيات نـشـان مـى دهـد كه اسلام همواره پيروان خويش را به داشتن يك برنامه صحيح و منظّم دعوت مى كـنـد و از آنـان مـى خـواهـد كه به اصول و موازين دين پايبند بوده، طبق برنامه اى كه خداوند برايشان تنظيم كرده، زندگى كنند. اوليـاى بـزرگـوار اسـلام، رعـايـت نـظـم و انـضـبـاط در كـارهـا را از جـمـله مـهـمـتـريـن مسائل در زندگى انسان شمرده، آن را مورد تاءكيد قرار داده اند. عـلى عـليـه السلام در ضمن وصيتنامه اى خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام مى فرمايد: (اءوُصـيـكـُمـا وَ جـَمـيـعَ وَلَدى وَ اَهـْلى وَ مـَنْ بـَلَغـَهُ كـِتـابـى بـِتـَقـْوَى اللّهِ وَ نـَظـْمـِ اَمْرِكُمْ) (6) شـمـا و هـمـه فـرزنـدانم و هر كس كه نامه ام بدو رسد، به ترس از خدا و نظم در كارهايتان، سفارش مى كنم. امام خمينى قدس سره نظم را از واجبات الهى دانسته، مى فرمايد: (و البـتـه بـايـد هـمـه امـور بـر نـظـام و نـظـم بـاشـد، ... حـفـظ نـظـم از واجـبـات الهـى اسـت) (صحيفه نور، ج 13 ، ص 15).
در نظر داشته باشیم که دانشگاه مکان مقدسی می باشد که باید در آن سکوت را رعایت کنیم. خنده با صدای بلند، صحبت با صدای بلند و آواز خواندن در آن محیط بسیار زننده و نا زیباست است. هرگز با صدای بلند صحبت نشود و همیشه به این بیاندیشیم که ممکن است با صدای خود مزاحم تحصیل و یا تفکر دیگران شویم. داد زدن چه به خاطر صدا کردن کسی باشد و چه به خاطر صحبت کردن و یا ابراز شادی نه نتها در دانشگاه زننده است بلکه در محیط های عمومی نیز کاری نا پسند است.
به کرات شاهد ایستادن نادرست دانشجویان در محضر اساتید بوده ام. نحوه ایستادن هر شخص نشانگر شخصیت اوست لذا به هنگام ایستادن می بایست همیشه دست ها در کنار بدن قرار گیرد (هرگز دستان خود را در جیب شلوار خود قرار ندهید) و تا حد امکان راست ایستاد. کج ایستادن و کج نشستن در مقابل استاد نشانه بی حرمتی است. صحبت با موبایل در کلاس چه توسط استاد و چه دانشجو اهانت به طرف مقابل محسوب می شود.
سعی شود در زمان تردد در محیط دانشگاه (چه سواره و چه پیاده از سرعت مناسبی استفاده شود). هنگام دویدن با عجله ممکن است با یک فرد ناتوان و یا کسیکه مشغول تفکر است برخورد ایجاد شود علاوه بر آن سبب ایجاد سر وصدا و بر هم خوردن آرامش حاکم بر محیط آموزشی گردد. قرآن كريم در مورد نشانه هاى بندگان خدا مى فرمايد:
(وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الاَْرْضِ هَوْناً...) (فرقان (25) ، آيه 63 ) و بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمين با فروتنى راه مى روند. و نيز راه رفتن با غرور و خودپسندى را نهى كرده و مى فرمايد: (وَ لا تَمْشِ فِى الاَْرْضِ مَرَحاً) (اسراء (17) ، آيه 37 ) با خودپسندى بر زمين راه مرو. در جاى ديگر اعتدال و ميانه روى هنگام راه رفتن را توصيه كرده است: (وَاقْصُدْ فى مَشْيِكَ) (لقمان (31) ، آيه 19) در راه رفتن خود ميانه رو باش. يعنى نه چنان بى حال و كَسِل راه برو كه تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حركت كن كه وقار و شخصيّتت مخدوش گردد. امام على عليه السلام فرمود: (سُرْعَةُ الْمَشْىِ يَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُؤ مِنِ) (11) به تندى راه رفتن ارزش مؤمن را از بين مى برد.
گاهی دانشجویان در پی استاد خود مجبورند مسافتی را طی کنند تا به او برسند، لذا بهتر است در صورت فاصله زیاد با استاد کمی سریع تر قدم برداشت و محترمانه ایشان را صدا کرد. مطمئناً اساتید با شنیدن صدای قدم های تند در پشت سر خود و بدون شنیدن صدای دانشجو متوجه وضعیت خواهند شد. لازم است همیشه حضور جنس مخالف در اطراف خود را در نظر گرفته و مراقت اعمال و گفتارمان باشیم. چنان باش كه بتواني به هر كس بگوئي مثل من رفتار كن (كانت).
یکی از اعمال بسیار واجب در کلاسهای درس اجازه گرفتن از استاد در زمان ورود و خروج از کلاس درس می باشد. شاید به غلط برخی این عمل را صرفاً مختص مدارس می دانند و در زمان داشجویی آن را رعایت نمی کنند. يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوتا غير بيوتكم حتى تستانسوا و تسلموا على اهلها ذلكم خير لكم لعلكم تذكرون، فان لم تجدوا فيها احدا فلاتدخلوها حتى يؤذن لكم و ان قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو ازكى لكم والله بما تعملون عليم (نور (24)، آيه ۲۷)، اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خانههايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد (22). اين براى شما بهتر است، باشد كه پند گيريد. و اگر كسى را در آن نيافتيد پس داخل مشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: «برگرديد»، پس برگرديد، كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مىدهيد داناست. البته توصیه می شود اساتید نیز قبل از ورود به کلاس درس دق الباب نمایند تا مبادا دانشجویان در وضعیت نامناسبی قرار گرفته و سبب شرمندگی آنها شود.
به یاد داشته باشیم که بی نظمی در حضور بر سر کلاس درس جفا بر همکلاسی ها محسوب می گردد. نکته مهم دیگر به نوبت صحبت کردن در زمان پاسخ به پرسش های استاد است. بهتر است صبر شود تا صحبتی تمام شده و بعد از آن به صحبت ادامه داد. توجه کردن و گوش دادن با دقت به صحبت دیگران سبب احساس احترام متقابل شده و فضای آرام تری به کلاس درس حکم فرما می نماید. نا گفته نماند که حفظ وقار و متانت مانع از رفتار نامناسب از سوی مقابل می شود. دوست بداريد كساني را كه به شما پند مي دهند نه مردمي كه شما را ستايش مي كنند (دور وبل). به هنگام تدریس استاد از کلاس خارج نشوید و تردد های بیجا انجام ندهید. در صورت ضرورت می توانید با بلند کردن دست و اشاره به بیرون از کلاس خارج شوید. در صورتی که نمی خواهید کلاس را از دست بدهید بهتر است پیش از شروع کلاس استاد را در جریان خروج زود هنگام خود قرار دهید.
هرگز نباید سخنان استاد را قطع نمود چرا که بسیار زشت و توهین امیز است. بهتر است تا زمان انعقاد سخن استاد صبر و تامل پیشه کرد، مطمئناً ایشان زمانی را برای طرح سوالات به دانشجویان اختصاص خواهند داد. چه بسا در بسیاری موارد سوال شکل گرفته در ذهن دانشجو نیز در طی همین زمان پاسخ داده خواهد شد. پس شایسته نیست در میان صحبت استاد و به محض شکل گیری سوالی در ذهن آن را مطرح نماییم بلکه بهتر است سوال را در گوشه ای یاد داشت کرده و در زمان مناسب در صورت عدم اشاره استاد به پاسخ سوال، آن را مطرح نماییم.
گاهی اوقات با دیدن دانشجویانی که رعایت سکوت و نظم در کلاس درس را نمی کنند مثالی را از سلول های سرطانی مطرح می نمایم. به این معنا که یک سلول سرطانی نه تنها سبب زوال خود می شود سلول های اطرافش را نیز آلوده و ضایع می گرداند. بدون شک دانشجویی که مدام با همکلاسی های خود مشغول صحبت کردن است مشمول این مثال می گردد.
به یاد داشته باشیم که دانشجویان می تواننند با استاد خود دوست باشند اما نباید مانند دوستان خود با ایشان رفتار کنند (17). بهترین دوست استاد کسی است که ادب و نزاکت را رعایت کند. از ديدگاه اسلام، سرنوشت فرد و جامعه، از هم جدا نيست و صلاح و فساد هر يك در ديگرى مؤ ثـر اسـت. از ايـن رو، هـيـچ كـس نـبـايـد بـه ايـن دليـل كـه خـود بـه وظـايـفـش عـمـل مـى كـنـد، نـسـبت به كارها و سرنوشت ديگران بى تفاوت باشد. بى توجّهى و اهانت به ارزشها، حتّى اگر از سوى تعداد كمى از مردم صورت بگيرد، خواه ناخواه پس از مدتى در جـامـعـه تـاءثـيـر مـى گذارد. از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در اين مورد تشبيه جالبى نقل شده است. آن حضرت مى فرمايد: (يـك گـنـهـكـار در مـيان مردم ، مانند كسى است كه با گروهى سوار كشتى شده و در وسط دريا تصميم مى گيرد كه قسمتى از كشتى را كه خودش در آنجا نشسته، سوراخ كند. اگر ديگران او را از اين كار خطرناك باز ندارند و با استناد به اينكه او جاى نشستن خودش را سوراخ مى كند و بـه محلّى كه ما در آن نشسته ايم، كارى ندارد، به او كارى نداشته باشند و او موفّق شود، نـيـّت نـادرسـت خـود را عـمـلى سـازد، بـا نـفـوذ آب بـه داخل كشتى، همه غرق و نابود خواهند شد) (13).
از امام صـادق عـليـه السـلام دربـاره حـق مـؤ مـن بـر مـؤ مـن سـؤ ال شد، آن حضرت فرمود: (...اَيْسَرُ حَقٍّ مِنْها اَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ...) (11) كـمترين ميزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مى دارى براى او نيز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى پسندى، براى او نپسندى. گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند، نگاه دار سر رشته تا نگه دارد (4).
شایسته نیست اساتید و دانشجویان در کلاس درس خود به شخصیت افراد، اقوام، جنس مخالف و یا افرادی که در محیط کاری سبب رنجش آنها شده اند بی احترامی کنند و هرگز به کسی به چشم تحقیر نگاه نشود. به عنوان یک معلم این وظیفه سنگین را بر دوش احساس می نمایم که دانشجویان امانت هایی مقدس در دستان استاد هستند و مبادا امانت داران خوبی نباشیم. پس هرگز با شخصیت و آبروی کسی در دانشگاه بازی نکنید.
نحوه نگاه کردن به دیگران باید کنترل شده باشد. نگاه به اساتید و دانشجویان به یکدیگر نباید نگاه خیره و یا نگاه معنا دار باشد. از برانداز کردن دیگران در محیط دانشگاه پرهیز شود و با نگاه های بی مورد موجبات ناراحتی دیگران فراهم نشود (17).
بسیار اتفاق می افتد که استاد برای توجه بیشتر دانشجویان از برخی سوال می پرسد. پس شایسته است در این زمان از جای خود برخاسته و با احترام پاسخ داده شود. اگر دانشجو جواب را نمی دانست بهتر است برخیزید و عذرخواهی نماید چرا که سکوت در این زمان پسندیده نیست. به یاد داشته باشیم که خندیدن بی مورد در کلاس درس شائبه تمسخر را در ذهن استاد می پروراند و بسیار ناپسند است.
کلاس درس محل مقدسی بوده و استاد و یا معلم شما افراد بسیار قابل احترامی هستند. در صورتی که استادتان اشتباهی کرد و یا در وضع ظاهری وی ایرادی نا خواسته بود می توانید با نوشتن یک نامه از وی بخواهید که اشتباه خود را اصلاح کند یا اینکه به طور خصوصی و با لحنی آرام به وی اطلاع دهید.
ذکر این نکته ضروری است که در یک محیط آکادمیک، اساتید از بالاترین سطح تحصیلات برخوردارند و جایگاه ایشان به مراتب بالا می باشد لذا همیشه اساتید خود را با کلماتی چون "استاد"،"آقای دکتر"،آقای مهندس"، و سایر القاب مودبانه خطاب نمایید و هرگز صرفاً وی را با نام خانوادگیش خطاب قرار ندهید. همیشه به استاد خود "شما "بگویید. استفاده از ضمیر " تو " برای استاد و یا کارمندان دانشگاه کاری پسندیده نیست. این مسئله خیلی مهم است و متاسفانه امروزه کاملا به باد فراموشی سپرده شده است توجه داشته باشید در مکالمات روزمره همیشه از واژه شما استفاده شود (17).
اگر کسی از رفتار ناپسند شما ناراحت شد از وی در برابر همه معذرت خواهی کنید. این کار شما نشانه شجاعت و کیفیت والای اخلاقی شماست چرا که اعتراف به اشتباه ارزش است.
در پایان ذکر چند توصیه به دانشجویان لازم می باشد: هرگز با موبایل خود در محوطه دانشگاه موسیقی و یا هر صوت دیگری پخش نکنید، چون دانشگاه محلی است که باید در هر شرایطی آرامش در آن برقرار باشد. از سرک کشیدن بی مورد به کلاس ها ویا اتاق های کارمندان بپرهیزید. از مصرف دخانیات در محیط دانشگاه جداً خودداری کنید. از ریختن اشغال و یا کاغذ اضافی در دانشگاه خودداری کنید و از سطل اشغال استفاده کنید. هرگز به اموال دانشگاه آسیب نرسانید. چون این اموال متعلق به فرد خاصی نیست و ممکن است در آینده خود شما و یا یکی از نزدیکان شما در همان دانشگاه به آن نیاز داشته باشند. همیشه پس از اتمام کار و یا کار عملی در کارگاه ها وآزمایشگاه های دانشگاه وسایل خود را مرتب کنید. نمازخانه دانشگاه مکان بسیار مقدسی است و نباید برای استراحت کردن از آن استفاده شود (17).
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
1- جمال الدين محمد، 1366. شرح غررالحكم و دررالكلم آمدي، ترجمه: سيد جلال الدين حسيني ارموي، تهران، دانشگاه تهران، ،جلد4، صفحه 329.
2- داعی الاسلام، سید محمد علی.1364. فرهنگ نظام. نشر دانش. تهران.
3- دهخدا، علی اکبر. 1337. لغت نامه دهخدا. انتشارات موسسه لغت نامه دهخدا. تهران.
4- ديوان حافظ. 1379. انشارات سما. تهران. 374 صفحه.
5- سعدی، مطلع بن عبدالله. 1364. كليات سعدى. انشارات دنیای کتاب. تهران.
6- سید رضی. 1390. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی. خطبه 157. انتشارات موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع). 752 صفحه.
7- عميد، حسن. 1378. فرهنگ عميد. انتشارات اميركبير. تهران. جلد 1.
8- فيض كاشانى. 1373. محجة البيضاء فی احیاء الاحیاء. مکتب الاسلامیه. تهران.
9- قمی، عباس. 1314. سفينة البحار، دارالاسوه بیروت. جلد 1، صفحه 13.
10- مجلسی، محمد باقر. 1371. حلية المتقين، علامه مجلسى (ره) باب هاى پنجم، ششم ، هفتم؛ سراج الشيعه، مامقانى، اسلاميّه. 238 صفحه
11-مجلسی، محمد باقر. 1398ق. بحار الانوار. مکتب السلامیه. جلد 5. 110 صفحه.
12- محدث نورى. 1408ق. مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البيت علیهم السلام، قم، چاپ اول، جلد 13.
13- مکارم شیرازی، ناصر. تفسير نمونه، ج 3، دارالکتب الاسمیه. جلد 3. تهران. صفحه 38 .
14-مقدس نيا ،سيد محمد و محمدي، محمد مهدي1391. آداب معاشرت. پایگاه اطلاع رسانی مرکز مطالعات شیعه.
www.shiitecenter.com/Portal/Cultcure/Persian/CategoryID/16279/CaseID/122073/71253.aspx
15-نراقی، احمد ابن محمد مهدی. 1370. معراج السعاده مولى احمد نراقى، انتشارات جاويدان تهران. 819 صفحه.
16-نراقی، مهدی. 1370. جامع السعادات ، جلد 1. انتشارات حکمت. تهران.
17- www.driranzad.blogfa.com/post-13.aspx
18- www.hamandishi.net/2010/component/content/article/91
20.www.Article/quran/information_quran/quran_wisdom_knowledge/2012/8/6/72036.html
21- www.askdin.com/thread8668.html
22- www.imamjawad.net/htm/far/library/akhlagh/adab/moasherat/1.htm
عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز هستم و این وبلاگ را برای به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی در زمینه علوم زراعت و فیزیولوژی گیاهان زراعی با دانشجویان و دانش پژوهان علاقه مند و همچنین ذکر نکاتی ادبی و اخلاقی برای اشاعه فرهنگ آموزش رایگان برای همه ایرانیان ایجاد کرده ام. مطمئنا این وبلاگ دارای کاستی های فراوانی است که امیدوارم با در نظر گرفتن نظرات ارزشمند شما آن را روز به روز بهبود بخشم.